سه‌شنبه، دی ۲۲، ۱۳۸۸

خرده جنايت هايي در عالم همكاري


خيلي با حال بود . ديروز از امتحان فاينال كلاس زبان بر مي گشتم كه ديدم يه روزنامه رو به تابلو اعلانات ساختمان سنجاق كرده اند . روزنامه" سپيد" بود و براي من فرستاده شده بود . روز نامه رو با بي علاقگي برداشتم و با خودم داخل آپارتمان بردم .
اينقدر كه از اين مجله نظام پزشكي بدم مياد هيچ اشتياقي براي خواندن هيچ مجله يا روزنامه صنفي پزشكي ندارم . خلاصه بعد از در آوردن لباس هام و چك آخبار روي شبكه روز نامه رو برداشتم تا يك ورقي بزنم.
و بعد با كمال تعجب ديدم كه يكي از مطالب خيلي قديمي اين وب لاگ رو برداشته بودن و خلاصه شده و با كمي سانسور در يكي از قسمت هاي روزنامه چاپ كرده بودند.
بي هيچ اسمي يا اشاره اي به وب لاگ . قبلا هم يك بار مجله مرحوم شده زنان اين كار رو كرده بود اما خانم هاي مجله زنان در خود متن به آدرس نوشته اشاره كرده بودند .
اگر فكر كرديد كه من دارم گلايه مي كنم و از اين قضيه شاكي هستم سخت در اشتباه هستيد . تازه كلي هم حال كردم با كاريكاتوري كه براي مطلب كشيده بودند.
چند وقت پيش همين جوري ويرم گرفته بود كه اسم خودم را در گوگل سرچ كنم . باورتون نميشه اگه بگم نتيجه جستجو چي بود . فايل هاي پايان نامه من كه دست يكي از همكلاسي ها بوده تبديل شده بود به يه مقاله و البته به اسم دو نفر. اولي يه آقاي دكتري بود كه اصلا نمي شناختم و دومي هم اسم مبارك خودم بود . مقاله رو بالا و پايين كردم شايد اشتباهي شده باشد . نه خير خودش بود !!! طرف آخر مرام را گذاشته بود و اسم من را هم اضافه كرده بود . اي كاش حد اقل به خودم هم خبر مي دادند تا براي مهربان همسر كلي كلاس بگذارم و بگم كه ما هم مقاله داريم.
فكر كرديد شاكي شدم؟ نه !
اين روز ها اصلا حسش نيست . سرم به حفظ كردن لغت و گرامر هاي انگليسي گرم است