دوشنبه، مرداد ۱۵، ۱۳۸۶

خدايا اين چه نفرين تلخي است كه در اين تصاوير گرفتار شده ايم ؟



هزار روز است كه مي خواهم پستي به طنز بنويسم اما قدرتش را ندارم . كافي است نيم چرخ كوتاهي بزنم در اخبار و سايت ها تا ته مانده همه توش و تواني كه براي نوشتن طنز جمع كرده ام بر باد برود
خبر پشت خبر . هجوم تصاوير . آوار شدن مقالات و تفسير ها و آمار ها بر سر . كوبيدن قلب به قفس سينه و بي تاب شدن اشك ها براي جاري شدن
تصوير دانشجويان با دست هاي بسته و چشم بند ¸ پشت ميز بازجويي كاش سيلي نزند . يا اگر ميزند كاش سيلي را محكم نزند . يا اگر محكم مي زند خدا كند دست بازجو سنگين نباشد . يا اگر دست بازجو سنگين است خدا كند كه استخوانهاي آن جوان نشكند . خدا كند كه تاب بياورد و قامتش زير ضربات كابل تا نشود . ويا اگر همه استخوانهاي بدنش را هم خرد مي كنند باز خدا كند تا حرف ركيكي نشنود كه روحش را بخراشد و اين خراش روح اورا تا دم مرگ مثل يك خوره در انزوا بخورد و متلاشي كند . خدا كند مردان بند 209 اوين به تن جوان آنان توهيني نكنند كه خون در رگان شان سرد شود و درد هايشان را ديگر نتوانند بگريند . نتوانند فرياد بزنند
كاش كسي به من بگويد معني" شكنجه جنسي دانشجويان دربند" چيست كه اين روز ها شده نقل همه سايت هاي خودي و غير خودي ؟؟ كاش كسي برايم مي گفت چه نفرين شومي اين سه كلمه را كنار هم مي نشاند و اصلا اين سه كلمه به هم چه ارتباطي دارند : شكنجه ؟ جنسي؟ دانشجو ؟
خدايا به همه آن تن هاي جوان رحم كن . رحم
تصوير دخترك تپل وزيبايي كه پيراهن و شلوار سرخابي پوشيده ¸ در صف اول تماشاچيان اعدام در ملا عام ¸ كاش . كفش دوزكي ¸ پروانه اي ¸ چيزي حواس اين دختر 5 ¸6 ساله را پرت كند تا دست و پا زدن محكوم و آخرين نفس هايش را نبيند . يا اگر ديد¸ كاش ضجه ها و زوزه هاي مادر اعدامي را فراموش كند . اي كاش هيچگاه آنچه را كه ديده است به خاطر نياورد . كاش كابوس اعدام و خفه شدن و خفه كردن رهايش كنند . كاش امشب خواب ديگري ببيند. خواب يك عصر تابستاني را كه يك لباس سرخابي پوشيده و دست در دست پدر و مادرش به پارك و باغ وحش رفته . طاقتش را ندارد براي او خيلي خيلي زود است كه بفهمد دنيا چه باغ وحش مهيبي است !! مي ترسم دخترك از ترس" قرباني" شدن "جلاد" شود !! مي ترسم از بيست سال بعد كه قاضي اجراي احكام شود و تفريح مورد علاقه اش كوبيدن سنگ بر سر محكومان بي گناه باشد
تصوير جعفر كياني ¸ پس از اجراي سنگسار كه هنوز زنده بود ¸ كاش شادي صدر بس كند و بگذارد در آرامش ناداني خود بمانيم و بميريم و نخوانيم كه جعفر كياني پس از سنگسار در حالي كه گوش و بيني و صورتش له شده بود هنوز زنده بود و وقتي پزشك قانوني زنده بودن او را تاييد مي كند ¸ آقاي ... با يك بلوك سيماني بزرگ بر سرش مي كوبد و كار را تمام مي كند . دست نگه دار ديگر كافي است شادي . طاقتش را ندارم
تصوير خندان آقاي حداد عادل ¸ با لباس تركمني پيشكشي هموطنان تركمن صحرا
شهر در امن و امان است. همين و ديگر هيچ

۲ نظر:

  1. همیشه یک طرف ابر، رنگ پاییز است...
    روزبه

    پاسخحذف
  2. چرا آپدیت نمیکنید؟!منتظریم
    :(

    پاسخحذف