دوشنبه، اسفند ۱۴، ۱۳۸۵

اصلا این فیلم را به عقب برگردان


فرصتی نمانده است
بیا همدیگر را بغل کنیم
فردا یا من تو را می کشم یا تو چاقو را در آب خواهی شست
همین چند سطر دنیا به همین چند سطر رسیده است
به اینکه انسان کوچک بماند، بهتر است
به دنیا نیاید، بهتر است
اصلا این فیلم را به عقب برگردان
اصلا این فیلم را به عقب بر گردان
آنقدر که پالتویِ پوستِ پشتِ ویترین پلنگی شود که می دود در دشت های دور
آنقدر که عصاها پیاده به جنگل برگردند و پرنده گان دوباره بر زمین
زمین؟ نه! به عقب تر برگرد
بگذار خدا دوباره دست هایش را بشوید
در آیینه بنگرد
شاید تصمیم دیگری گرفت !
(گروس عبدالملکیان))

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر