هزار تا پارازيت هست كه بخوام بهش فكر كنم اين اس. ام .اس دكتر صادقي كه اشتباهي براي يكي ديگه فرستاده شده بود واين خونسردي ايوب كه ديشب آدرس رو بلد نبود و باعث شد من باز از پشت نقاب خواهر مهربون بيرون بيام وذات پليد خودم و هزار احساس متناقضم رو نشون بدم و اين شلوار مهموني كه هنوز نخريدم و اين پايان نامه لعنتي كه افتاده دست بهناز و اين نمره رزيدنتي روان كه امسال اين همه بالا رفته واين جزوه هايي كه از پريسا هنوز نگرفته ام و پولش رو هم هنوز نداده ام و و و و و
و اين تحريم اقتصادي كه داريم مي شويم
عشق است ومن شكلات هاي خوش مزه را دوست دارم و واكنش فراموشي را
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر